آخرین مطالب وبلاگ
فلسفه روز جهانی قدس
فلسفه روز جهانی قدس
محمدکاظم انبارلویی ۱ تیر ۱۳۹۶ در سرمقاله روزنامه رسالت نوشته بود روز قدس چیست؟
کدامین هدف ملت و جمهوری اسلامی را تامین میکند؟ روز قدس ناظر به کدام آرمان اسلام و قرآن
است؟ چرا روز قدس را گرامی میداریم؟ چرا همگرایی جهان اسلام در روز قدس تحقق مییابد
و نقش روز قدس در ظهور قدرت اسلام چه میباشد؟ هر سال که هنگام بحث روز جهانی قدس
میشود باید به این سوالات و پاسخهای آن فکر کرد. امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری
اسلامی در جملاتی کوتاه به این پرسشها پاسخ دادهاند. ایشان میفرمایند؛ «روز قدس
یک روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز قدس روز مقابله مستضعفین
با مستکبرین است، روز مقابله ملتها با ابرقدرت هاست. روز قدس روزی است که باید به
همه قدرتها هشدار دهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما و عمال خبیث شما نیست.
روز قدس روز حیات اسلام است.روز قدس روزی است که اسلام را باید احیاء کرد.»
امام (ره) دستور کار مسلمانان را به بهانه روز قدس مشخص کرده است. مبتنی بر این
دستور،کار جهاد با تبهکاران جهانی و در رأس آنها آمریکا و انگلیس و پایگاه نظامی
منطقهای آنان یعنی رژیم اشغالگر قدس و نیز نوکران آنها در منطقه و جهان باید
وظیفه هر مسلمان انقلابی و آزاده در جهان با هر عقیده یا مذهب تلقی شود.
موضوعات مرتبط: مراسمات مذهبی ، روشنگری ، ،
برچسبها:
معرفی اسلام به جهان
آمدم متنی که در پست قبلی به نام اسلام مظلوم رو با گوگل ترانسلیت به انگلیسی
ترجمه کنم که جهانیان مثلا از حرف دل ما با خبر بشن که با این صحنه زیر
مواجه شدم و از خیرش گذشتم ||||:
این حرکت گوگل که در تصویر بالا خودش سندی هست از مظلومیت اسلام
و بدونین که دشمنان این دین تا چه اندازه وقیحند و بی حیا
آنوقت یک عده از مسلمانان حیف از نام مسلمان بر آنها بگذاری به دنبال اینان راه می افتند
و کرور کرور انسان بی گناه سلاخی می کنند و به ما لبخند می زنند و هشتک آزادی می زنند
اکنون هست که به وضوح می توان فهمید که بی شرف واقعی کیست
قبلا هم اینچنین حرکاتی در همان بدو ورودمان به مجازی به رخ همه
کشانده بودیم این تصویر بالا دیگه شمشیرش از رو بسته شده است
به امید اینکه بیدار شویم
موضوعات مرتبط: روشنگری ، ،
برچسبها:
اسلام مظلوم
با سلام
امروز می خواهم از دین مظلوم اسلام برایتان صحبت کنم که امروزه
خیلی اسمش شنیده می شه و گاها می بینید که اکثرا حتی مسلمان از
این دین یه جورایی زده شدند و انگارمی خواهند دین اسلام رو عوض
کنند و به دینی دیگه روی بیارند و به اصطلاح منافق شدن به نظر این خیلی
عجیب هست اما واقعا اینطور به نظر می رسه؟؟؟ ولی من امروزمی خواهم
یک گره اساسی رو براتون باز کنم که بدونین چرا اینطورشده ؟؟ و اصولا چرا
ما تا یه جایی خیلی به دین پایبند هستیم و از یه جایی به بعدرهاش می کنیم ؟؟؟
امروز می خواهم این موضوع رو برای شما باز کنم تا به امید خدا بتونیم
راه و صراط مستقیم خودمون بهتر پیدا کنیم و با خیال آسوده تری
تو راهش قدم برداریم
جواب بسیار ساده و آسان هست دین اسلام یک دین مظلوم هست
همین یک دلیل تنها می تونه مظلومیت این دین رو ثابت کنه که
مردم کوفه با ارسال صد ها هزار نامه به امام حسین ع و دعوت
از ایشان برای اصلاح و رفع و حل امور از مدینه
به کوفه فرا می خوانند اما وقتی که این امام مظلوم
فرسنگ ها راه رو می پیمایند و به سوی این قوم
به اصطلاح مسلمان رهسپار می شوند در وقت
لبیک گویی به امامشون این امام بزرگوار رو شهید
می کنند و از اینجا هست که کل یوم عاشورا رقم
می خوره و عذای عظما بر سر مسلمین تا همین امروز
نازل می شه بله دوستان ما وامسال ما و آبا اجداد
ما بودند که اینگونه بر سر ما آوردند و این ماییم
که مدام بر کوس رسوایی خود می کوبیم اما هیچ وقت
نمی خواهیم روشن شویم که بله دیگه وقت این هست
که هوشیار و بیدار بشیم از این خواب خرگوشی که
سر تاپامون فرا گرفته و انگار قصد هم نداریم بیدار
بشیم چون الان باز هم داریم به گونه ای همین کار رو
رقم می زنیم اما نباید دیگه بزاریم اتفاق عاشورا
دوباره تکرار بشه و باید در هنگام لبیک همه و همه
لبیک یا مهدی گویان با امامون بیعت کنیم و بر
بیعتمون بمونیم که دیگه عاشورایی دیگر رقم نخورد
بله عزیزان دین اسلام از اینجا بود که عده ای در
قریظه با کشتن رسول خدا اسم وفات رو بر شهادت
رسول خدا گذاشتند و با گزینشی کردن خلافت سالیان
سال بدبختی و فلاکت رو برای همه بشریت رقم
زدند و اکنون هم با وقاحت تمام دارند کارشون رو
ادامه می دهند و ما همچنان سرد و خاموش دست بر
دست نهاده و مرگ انسان رو به نظاره نشستیم مرگ
هزاران کودک یمنی و قحطی زده سوری و فلسطینی
آری عزیزان دین اسلام آنچنان مظلوم است که عده ای
وقحیانه نان آن را خورده و حیا را قی می کنند
و خیلی راحت با سرنوشت چندین ملیارد انسان بازی
می کنند دریغ از اینکه این دین یار و یاوری راستین
به جز امام مظلوم تمام بشریت حضرت بقیه الله الاعظم داشته باشد
آری این دین آنقدر مظلوم است که آنقدر از برگزیدگان
الهی کشتند و کشتند تا دیگر خود خدا هم از ظلم این
بشر دو پا به خشم آمد و آخرین برگزیده خود را از
نظرها پنهان کرد تا این بشر دوپا آدم شود و به راه
راستین خود قدم نهد و راه الهی را در پیش گیرد.
امان از ماهایی که از کسانی تبعیت می کنیم که نان به
نرخ روز خور گشته اند و مادام با اسب سرکش قدرت
رنگ عوض می کنند و در هر زمان و مکان به گونه ای
نقش بازی میکنند که ما خوشمان می آید و به به
چه چه کنان و کف و سوت زنان به دنبال آنان راه
می افتیم و این اصل مهم زندگی و دین الهی را به باد
فراموش گرفتیم و روز به روز بر عمر این دنیا می افزایم
و روز به روز غرق در گناه و دنیا طلبی شده ایم
كعبه بهانه است كه تو ره گم نكنی/ ای گمشده ميان سایه مهربانیهای معبود
دیگر وقت آن است بیدار شویم دست خیلی از دنیا طلبان
را رو کنیم و به همه نشان دهیم که دنیا فانی است
و معبود منتظر ماست تا دوباره همه به سوی او بازگردیم
چرا که روزی خواهد آمد که همه ما بازگشتمان به سوی اوست
و این داستان همچنان ادامه دارد
موضوعات مرتبط: روشنگری ، ،
برچسبها:
خروج امام حسین ع از مدینه
خروج امام حسین (ع) از مدینه و اقامت وی در مکه
امام حسین (ع) راهی جز خارج شدن از مدینه نداشت و با تهدید
به ترور رو به رو بودند بنابراین شبانه از مدینه به سمت مکه خارج شدند.
ولید بن عتبه والی مدینه بهحکم یزید بن معاویه در شبِ شنبه، سه روزْ
باقىمانده از ماه رجب سال اقدام به گرفتن بیعت از امام حسین ع
و عبدالله بن زبیر کرد. امام حسین (ع) از بیعت خودداری کردند.
پسر زبیر، همان شب از مدینه به سمت مکّه خارج شد.
صبحگاهان، ولید، مردانى را در پى او فرستاد. او هشتاد سواره
از افراد بنى امیّه را در جستجوى او فرستاد؛ ولى به وى دست
نیافتند و بازگشتند. آخرهاى روز شنبه، ولید، مردانى را در پى
امام حسین (ع) فرستاد تا در مجلس او حضور یافته، با ولید از
طرف یزید بن معاویه بیعت نماید.امام حسین (ع) به آنان فرمود:
«تا فردا شود و ببینیم چه مىکنیم». آنان آن شب، دست از
امام حسین (ع) برداشتند و به وى براى بیعت اصرار نکردند.
در همان شب یعنى شب یکشنبه، دو شب مانده از ماه رجب،
امام به سمت مکّه حرکت کرد.[۱] امام حسین (ع) هنگام خروج از
مدینه این آیه را خواندند:
«فَخَرَجَ مِنْهٰا خٰائِفاً یَتَرَقَّبُ قٰالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ»[۲]
«از آن دیار، با ترس و هراس، بیرون رفت و اوضاع را مىپایید. گفت:
پروردگارا! مرا از قوم ستمگر، رهایى بخش».
موضوعات مرتبط: امام حسین (ع) ، روشنگری ، ،
برچسبها:
ادامه مطلب
غدیر، طلایه دار امامت و ولایت
غدیرخم سمبل امامت و ولایت است و در واقعه نشانه و رمزی است
که از تداوم خط نبوت حکایت دارد و نقطه طلایی کاروان رسالت و طلایه دار امامت و ولایت است.
علت نام گذاری غدیرخم
آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه های رنگ کرده
خود را در این آبگیر می شسته اند. واقعه بزرگ غدیر پیامبر (ص) در ۲۴ یا ۲۵ ذیقعده سال
دهم هجری همراه با هزاران نفر برای به جای آوردن مناسک حج، از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.
از آنجا که این حج، آخرین حج پیامبر (ص) بود به حجه الوداع مشهور شد. وقتی اعمال حج پایان یافت
و پیامبر (ص) همراه مسلمانان مکه را ترک و به طرف مدینه حرکت کرد، روز ۱۸ ذی الحجه به غدیر خم رسیدند،
در این مکان جبرئیل آیه تبلیغ را بر پیامبر (ص) نازل کرد و از جانب خداوند، به رسول خدا (ص) امر نمود
تا علی (ع) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود، به مردم معرفی کند.
بنابر روایات، رسول خدا (ص)، در غدیر خم مردم را گرد آورد و دست علی (ع) را بلند نمود
تا همگان او را ببینند و فرمود: «ای مردم، آیا من از خود شما، بر شما بیشتر ولایت ندارم؟»
مردم پاسخ دادند: «آری،ای رسول خدا.» حضرت فرمود: «خداوند ولیّ من است و
من ولیّ مؤمنین هستم و نسبت به آنان از خود آنان بیشتر ولایت دارم. پس هر کس
که من مولای اویم، علی مولای اوست.» رسول خدا (ص) سه بار این جمله را تکرار کرد
و فرمود:«خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند
و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن میدارد و یاری نما هر کسی که او را یاری مینماید
و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا میگذارد.» سپس خطاب به مردم فرمود: «حاضران این پیام را به غایبان برسانند.»
حدیث غدیر:
حدیث غدیر نام بخشی از خطبه غدیر است که در آن، پیامبر فرموده است:«هر کس من مولای (سرپرست) اویم،
علی (ع) مولای (سرپرست) اوست». این بخش از خطبه را بیش از ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین به صورت
متواتر نقل کردهاند، با این شرایط نه تنها تواتر حدیث غدیر مسلم است ،بلکه مى توان گفت به مراتب، فوق حدّ تواتر است.
این خطبه یکی از قویترین دلایل ولایت و سرپرستی امام علی(ع) بعد از پیامبر اسلام است.
قرائن و شواهد مختلفی این حدیث را در اثبات ولایت امام علی(ع) تأیید و تقویت میکنند.
علامه امینی مجموع سلسله اِسناد خطبه و حدیث غدیر را از منابع اهل سنت گردآوری کرده و
به همراه سایر دلایلِ اثبات کننده واقعه غدیر در قالب یازده جلد کتاب الغدیر، منتشر کرده است.
موضوعات مرتبط: امام علی (ع) ، روشنگری ، ،
برچسبها:
ادامه مطلب
کتاب مهدوی - پژوهه مهدوی علی اکبر مهدی پور
مشخصات کتاب
عنوان و نام پدیدآور : پژوهه مهدوی / علی اکبر مهدی پور.
گوشه ای نوشتار کتاب:
امام شناسی
امام در لغت به معنای : « پیشوا » و « مقتدا » می باشد .
خلیل بن احمد ، پیشوای ارباب لغت می گوید :
کُلُّ مَنْ اُقْتُدِیَ بِهِ وَقُدِّمَ فِی الاُمُورِ فَهُوَ إِمامٌ ؛
هر کسی که جلودار امور باشد و به او اقتدا کنند ، او « امام » است .(1)
ضرورت وجود امام
اشاره
هر عاقل فرزانه ای که از وضع جهان و رفتار مردمان آگاه باشد ، در ضرورت وجود رئیسی نافذ ،
مدیر و مدبر ، برای جلوگیری از خصومت ها ، تجاوزها و تباهی ها تردیدی به خود راه نمی دهد .
با توجه به خاتمیت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و استمرار شریعت و عدم نسخ آن تا روز رستاخیز ،
وجود شخصی به عنوان نگهبان ، مرزبان و مرزدار آیین اسلام از هرگونه تغییر ، تبدیل و تباهی ضروری می باشد .(2)
بزرگان شیعه ضرورت وجود امام را از روی قاعده ی لطف به صورت گسترده تشریع نموده ،
اثبات کرده اند که وجود تکلیف و ادامه ی آن در طول قرون و اعصار ، ضرورت وجود امام را در هر عصر و زمانی ضروری می نماید .(3)
1 . خلیل بن احمد ، کتاب العین ، مادّه « امم » ؛ ترتیب العین ، ص 55 .
2 . علم الهدی ، الذّخیره ، ص 410 _ 424 .
3 . شیخ مفید ، تمهید الاصول ، ص 445 _ 463 ؛ علم الهدی ، الشّافی فی الامامه ، ج 1 ، ص 47 _ 102 .
جهت مطالعه و دریافت بیشتر به سایت قائمیه مراجعه شود
موضوعات مرتبط: مبشرات ظهور ، روشنگری ، کتاب مهدوی ، ،
برچسبها:
شب عروسی ماه و خورشید
خواستگاری پر از عشق وحیا
پیامبر(ص) در خانه ی ام سلمه بود. علی علیه السلام داخل منزل شد و سلام کرد و در گوشه ای نشست. از خجالت چهره اش سرخ شده بود. سرش را زیر انداخت و ساکت ماند. او نمی توانست تقاضای خود را بیان کند. پس از مدتی سکوت، پیامبر(ص) فرمود: «یا علی! گویا برای خواسته ای نزد من آمده ای که از اظهار آن شرم داری؟»
علی علیه السلام با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد: «پدر ومادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خداسوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد و فرمود: «صبر کن تا نظر فاطمه را جویا شوم.»
آنگاه نزد فاطمه رفت و فرمود: «دخترم، علی بن ابی طالب به خواستگاری تو آمده، آیا اجازه می دهی تو را به عقدش در آورم؟» فاطمه(س) به خاطر شرم و حیا ساکت ماند، اما حرکتی که ناشی از نارضایتی باشد، از خود بروز نداد. رسول خدا(ص) از سکوت فاطمه رضایت او را دریافت و فرمود: « الله اکبر سکوتها رضاها».
مهریه بانوی اول و آخر هستی
رسول خدا(ص) با لبی خندان نزد علی(ع) آمد و فرمود: «آیا چیزی برای ازدواج داری؟» علی(ع) پاسخ داد: «ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت هیچ چیز از شما پوشیده نمانده، تمام ثروتم شمشیر و شتر و زرهی بیش نیست.»
پیامبر(ص) فرمود: «شتر و شمشیر برای کار جهاد مورد نیاز توست. همان زره را مهر قرار می دهم.» علی(ع) زره را فروخت و بهای آن را که عبارت از 480 یا 500 درهم نقره بود. به عنوان مهریه در اختیار پیامبر(ص) گذاشت.
توصیه های رسول خدا(ص) به دو گوهر هستی
هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیر مومنان را فراخواند و پس از آمدن او دخت سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی ع نهاد و فرمود: «علی جان! خداوند دخت پیامبر را به تو مبارک سازد.»
و افزود:یا علی! هذه «فاطمه» ودیعتی عندک!یا علی! نعم الزوجه «فاطمه»! و یا «فاطمه»! نعم البعل علی!!
علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست!فاطمه شایسته ترین همسر برای توست.
و آنگاه فرمود: ای «فاطمه» علی شایسته ترین شوهر است. و دستهای مقدس را بسوی آسمان گشود و نیایشگرانه زمزمه کرد که: بار خدایا! نیکی ها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده!
بار خدایا! این دو تن محبوب ترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسه های آن، به تو پناه می دهم.
آنگاه آبی خواست و جرعه ای از آن را به سبک خاصی متبرک ساخت و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانه های دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاند. و دستور داد بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند.
خانه ای به رنگ مهر و به وسعت دریا
زندگی مشترک علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا علیهاالسلام رازدار علی علیه السلام بود و علی علیه السلام پناهگاه فاطمه علیهاالسلام ؛ تا آنجا که حضرتش با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ اونیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد.»
موضوعات مرتبط: حضرت فاطمه الزهرا س ، امام علی (ع) ، روشنگری ، ،
برچسبها:
ادامه مطلب
کتاب «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» استاد مطهری
کتاب «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» نخستین بار در زمان حیات
استاد مطهری ، سال 1349 منتشر شده است. این کتاب متن مکتوب
و تنظیم یافته چهار جلسه سخنرانی است که در حسینیه ارشاد در
سال 1346(رمضان 1388هجری قمری) ایراد شده بود. کتاب جاذبه و
دافعه استاد مطهری را باید در ردیف مجموعه ای از آثار ایشان دانست
که ذیل عنوان «سیره شناسی» قابل طبقه بندی هستند.
این اثر حکایتگر توانمندی استاد مطهری در امر تبلیغ به ویژه از حیث
موضوع شناسی و نحوه معرفی ویژگی های امیرالمؤمنین(ع) است.
و از این منظر کتاب «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» می تواند به
مثابه الگویی در امر تبلیغ مورد توجه قرار گیرد.
کتاب، دارای پیشگفتار و مقدمه است و علاوه بر آن دو بخش دارد که
در بخش اول، جاذبه علی(علیه السلام)، فلسفه، فایده و اثر آن، مورد
بحث قرار گرفته است. در این بخش به آثار اجتماعی عنصر محبت و نیز
به آثار تربیتی آن توجه شده است. بخش دوم کتاب به تبیین کیفیت
دافعه امیرالمؤمنین(علیه السلام) از راه معرفی آنها که از سوی حضرت
طرد شده اند، می پردازد. استاد در این بخش جریان «خوارج» را معرفی
کرده است. کیفیت توضیح استاد در مورد خوارج به گونه ای است که
مخاطب گمان نکند که با جریانی صرفاً تاریخی مواجه است که در روزگار
کنونی بدیلی ندارد. استاد همواره بر تکرار پذیری جریان خوارج تأکید می نماید.
استاد مطهری در بخش مربوط به دافعه علی(علیه السلام)، تنها به معرفی
خوارج اکتفا نموده است و خود از این جهت، این کتاب را ناقص می داند و
ابراز امیدواری می کند که در آینده بتواند این نقص را جبران نماید. هر چند
این مهم توسط استاد در نوبت های بعد برطرف نگردید، اما می توان برای
آشنایی با دیگر مصادیقی که از سوی حضرت طرد و دفع شده اند به مباحثی
که استاد در تحلیل «جریان نفاق» ارائه نموده اند و یا به معرفی «مخالفان
.اجرای عدالت» پرداخته اند، مراجعه نمود.
استاد مطهری در این کتاب در پی اثبات این نکته است که علی(علیه السلام)
شخصیتی دو نیرویی بوده است و هر کس که بخواهد در مکتب او پرورش یابد،
باید همچون علی بن ابیطالب (علیه السلام) از جاذبه و دافعه برخوردار باشد.
استاد البته به بیان ضرورتِ جاذبه و دافعه بسنده نمی کند؛ بلکه علاوه بر این،
تلاش می کند کیفیت جاذبه و دافعه را نیز روشن نماید.
در «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» می توان به خوبی حساسیت ها و
.نگرانی های استاد را به تماشا نشست. استاد در این اثر به ویژه، از تفکیک
تعقل و تدین به عنوان خطری بزرگ در جامعه اسلامی یاد می کند. حاصل شوم
این تفکیک نامبارک را می توان در خصوصیات جریان خوارج مورد ارزیابی قرار داد.
و البته باید توجه داشت خوارج یکی از مصادیق جدایی تعقل از تدین است.
بر این اساس، کتاب «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» جزء منابعی محسوب
می گردد که می توان در آن برخی از دیدگاه های استاد در زمینه آسیب-شناسی
دینداری انعکاس یافته است.
برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
موضوعات مرتبط: روشنگری ، کتاب مهدوی ، ،
برچسبها:
حدیث - وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد
مولا علی (ع) : وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد ،
مال و ثروت را در پیش او منفور و ناپسند جلوه می دهد
و آرزوهای او را کوتاه می کند و چون خداوند بدی بنده ای
را اراده کند ، مال و ثروت را محبوب او قرار دهد و آروزهایش
را گسترش می دهد. خداوند متعال بدی هیچ یک از بندگان
خود را نمی خواهد مگر اینکه خود بنده اعمالی را انجام دهد
که مورد خشم پروردگار خود قرار گیرد که در این صورت خدا
هم او را رها میسازد و به خودش وا می گذارد.
غررالحکم جلد ۳ صفحه ۱۶۶ حدیث ۴۱۱۱ و ۴۱۱۰
موضوعات مرتبط: امام علی (ع) ، روشنگری ، ،
برچسبها:
راز تنهایی علی علیه السلام
راز تنهایی علی علیه السلام
محبت یا معرفت؟
ما بیش از هر چیز به تعلیم نیازمندیم، و حتی پیش از تبلیغ، به معرفت و آشنایی علمی
نیاز داریم. یکی از بزرگترین مسائلی که در تاریخ وجامعه ما مطرح است اسلام و تشیع
می باشد که بسیاری از ما بدان معتقدیم،اما آن را به درستی نمی شناسیم.به مذهبی ایمان
داریم که آشنایی درست و منطقی از آن نداریم. مثلاً به علی (علیهالسلام) به عنوان یک امام،
یک مرد بزرگ، یک ابرمرد حقیقی و به عنوان کسی که همه احساس ها و تقدیس های ما را
به خود اختصاص داده، اعتقاد داریم و همیشه در طول تاریخ، بعد ازاسلام، ملت ما افتخار ستایش
او را داشته است، اما متاسفانه آنچنان که باید و شاید او را نشناخته است؛ زیرا بیشتر به
ستایش ایشان پرداخته شده نه شناختن او.
غربت نهج البلاغه
نهج البلاغه بعد از قرآن ، بزرگترین کتاب ما است که آن را نمی خوانیم و نمی شناسیم،
چنانکه قرآن را نیز نمی شناسیم و آن را فقط ستایش می کنیم، می بوسیم و تبرک می دانیم.
قرآن ونهج البلاغه را تجلیل و ستایش می کنیم، اما چه فایده و چه تاثیری می تواند داشته باشد،
وقتی که در آن تدبّر نمی کنیم. نهج البلاغه به اقرار اغلب دانشمندان و نویسندگان و ادبای معاصر،
حتی عرب، بعد از قرآن، زیباترین متن عربی است. مجموعه ای در بردارنده سخنانی عمیق در
کمال فصاحت و بلاغت و کتابی حاوی دستورات ارزشمند اخلاقی است. شاید ، 25
سال سکوت علی(علیه السلام) از همه سخنانی که آن حضرت در دوران عمر خویش فرموده
است؛ رساتر، بلیغ تر، زیباتر، اثر بخش تر و آموزنده تر باشد. امام گاه با سخنانش
حرف می زند و گاه با سکوتش، گاه با پیروزیش درس می دهد و گاه
با شکستش. مخاطب امام ما هستیم و رسالت ما نیز معلوم است:
شناختن این درس ها ، خواندن این سخنان و شنیدن این سکوت ها...
درد بزرگ مرد تاریخ
متاسفانه حضرت علی علیه السلام با این عظمت هنوز در بین شیعیانش نیز مجهول و
ناشناخته مانده است. هنوز بسیاری از فضایل و ارزشهای انسانی ایشان را نیافته ایم.
اما به راستی ارزش های انسانی علی علیه السلام چیست؟
یکی از مسائلی که درباره ایشان مطرح نشده، مساله تنهایی علی (علیه السلام) است.
چه کسی تنها نیست؟ کسی که با همه، یعنی در سطح همه است، کسی که رنگ
زمان به خود می گیرد، رنگ همه را به خود می گیرد و با همگان تفاهم دارد و در
سطح موجود است و با وضع موجود، به هر شکلش و هر بُعدش منطبق است.
درد انسان، درد انسان متعالی ، تنهایی وعشق است.
یک دوست وفادار و هم یک همسر نمونه.
چنین انسانی است که در دنیا تنهاست.
علی(علیه السلام) در میان پیروانش هم تنهاست، در اوج ستایش هایی که از او می شود
مجهول مانده است. درد علی (علیه السلام) دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم
شمشیر ابن ملجم در فرق مبارکش احساس می کند،و درد دیگر، دردی است که او را تنها
در نیمه شبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده ...
موضوعات مرتبط: امام علی (ع) ، روشنگری ، ،
برچسبها:
ادامه مطلب